آیه 7 سوره مجادله

از دانشنامه‌ی اسلامی

أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ ۖ مَا يَكُونُ مِنْ نَجْوَىٰ ثَلَاثَةٍ إِلَّا هُوَ رَابِعُهُمْ وَلَا خَمْسَةٍ إِلَّا هُوَ سَادِسُهُمْ وَلَا أَدْنَىٰ مِنْ ذَٰلِكَ وَلَا أَكْثَرَ إِلَّا هُوَ مَعَهُمْ أَيْنَ مَا كَانُوا ۖ ثُمَّ يُنَبِّئُهُمْ بِمَا عَمِلُوا يَوْمَ الْقِيَامَةِ ۚ إِنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ

[58–7] (مشاهده آیه در سوره)


<<6 آیه 7 سوره مجادله 8>>
سوره :سوره مجادله (58)
جزء :28
نزول :مدینه

ترتیل

ترجمه (مکارم شیرازی)

ترجمه های فارسی

آیا ندیدی که آنچه در آسمانها و زمین است خدا بر آن آگاه است؟ هیچ رازی سه کس با هم نگویند جز آنکه خدا چهارم آنها و نه پنج کس جز آنکه خدا ششم آنها و نه کمتر از آن و نه بیشتر جز آنکه هر کجا باشند او با آنهاست سپس روز قیامت همه را به (نتیجه نیک و بد) اعمالشان آگاه خواهد ساخت که خدا به کلیه امور عالم داناست.

آیا ندانسته ای که خدا آنچه را در آسمان ها و آنچه را در زمین است، می داند؟ هیچ گفتگوی محرمانه ای میان سه نفر نیست مگر اینکه او چهارمی آنان است، و نه میان پنج نفر مگر اینکه او ششمی آنان است، و نه کمتر از آن و نه بیشتر مگر اینکه هر کجا باشند او با آنان است، سپس روز قیامت آنان را به اعمالی که انجام داده اند آگاه می کند؛ زیرا خدا به همه چیز داناست.

آيا ندانسته‌اى كه خدا آنچه را كه در آسمانها و آنچه را كه در زمين است مى‌داند؟ هيچ گفتگوى محرمانه‌اى ميان سه تن نيست مگر اينكه او چهارمين آنهاست، و نه ميان پنج تن مگر اينكه او ششمين آنهاست، و نه كمتر از اين [عدد] و نه بيشتر، مگر اينكه هر كجا باشند او با آنهاست. آنگاه روز قيامت آنان را به آنچه كرده‌اند آگاه خواهد گردانيد، زيرا خدا به هر چيزى داناست.

آيا ندانسته‌اى كه خدا هر چه را در آسمانها و زمين است مى‌داند؟ هيچ سه كس با هم نجوا نكنند مگر آنكه خداوند چهارمين آنهاست و هيچ پنج كس نباشند مگر آنكه خداوند ششمين آنهاست. و نه كمتر از اين -هر جا كه باشند- و نه بيشتر از اين، مگر آنكه خدا با آنهاست. سپس همه را در روز قيامت به كارهايى كه كرده‌اند، آگاه مى‌كند. زيرا خدا بر همه چيز آگاه است.

آیا نمی‌دانی که خداوند آنچه را در آسمانها و آنچه را در زمین است می‌داند؛ هیچ گاه سه نفر با هم نجوا نمی‌کنند مگر اینکه خداوند چهارمین آنهاست، و هیچ گاه پنج نفر با هم نجوا نمی‌کنند مگر اینکه خداوند ششمین آنهاست، و نه تعدادی کمتر و نه بیشتر از آن مگر اینکه او همراه آنهاست هر جا که باشند، سپس روز قیامت آنها را از اعمالشان آگاه می‌سازد، چرا که خداوند به هر چیزی داناست!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

Have you not regarded that Allah knows whatever there is in the heavens and whatever there is in the earth? There dost not takes place any secret talk among three, but He is their fourth [companion], nor among five but He is their sixth, nor when they are less than that or more but He is with them wherever they may be. Then He will inform them about what they have done on the Day of Resurrection. Indeed Allah has knowledge of all things.

Do you not see that Allah knows whatever is in the heavens and whatever is in the earth? Nowhere is there a secret counsel between three persons but He is the fourth of them, nor (between) five but He is the sixth of them, nor less than that nor more but He is with them wheresoever they are; then He will inform them of what they did on the day of resurrection: surely Allah is Cognizant of all things.

Hast thou not seen that Allah knoweth all that is in the heavens and all that is in the earth? There is no secret conference of three but He is their fourth, nor of five but He is their sixth, nor of less than that or more but He is with them wheresoever they may be; and afterward, on the Day of Resurrection, He will inform them of what they did. Lo! Allah is Knower of all things.

Seest thou not that Allah doth know (all) that is in the heavens and on earth? There is not a secret consultation between three, but He makes the fourth among them, - Nor between five but He makes the sixth,- nor between fewer nor more, but He is in their midst, wheresoever they be: In the end will He tell them the truth of their conduct, on the Day of Judgment. For Allah has full knowledge of all things.

معانی کلمات آیه

  • نجوى: گفتگوى پنهانى. سخن پنهاني. مصدر و اسم هر دو آمده است «نجأ فلانا نجوا و نجوى: ساره»، تناجى نيز به همان معنى است.

نزول

محمد بن یعقوب کلینى بعد از سه واسطه از ابوبصیر و او از امام صادق علیه‌السلام روایت کند که فرمود: این آیه درباره عده اى از منافقین نازل گردیده که با همدیگر معاهده بسته بودند که نگذارند خلافت و نبوت در خاندان بنى‌هاشم باقى بماند چنان که ابن بابویه نیز بعد از چهار واسطه از عمر بن اذینه و او نیز از امام صادق علیه‌السلام نظیر آن را روایت و نقل نموده است.

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ ما يَكُونُ مِنْ نَجْوى‌ ثَلاثَةٍ إِلَّا هُوَ رابِعُهُمْ وَ لا خَمْسَةٍ إِلَّا هُوَ سادِسُهُمْ وَ لا أَدْنى‌ مِنْ ذلِكَ وَ لا أَكْثَرَ إِلَّا هُوَ مَعَهُمْ أَيْنَ ما كانُوا ثُمَّ يُنَبِّئُهُمْ بِما عَمِلُوا يَوْمَ الْقِيامَةِ إِنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْ‌ءٍ عَلِيمٌ «7»

آيا نديدى كه خداوند آنچه را در آسمان‌ها و زمين است، مى‌داند. هيچ رازگويى و نجواى سه نفره نيست مگر آنكه او چهارمين آنهاست و هيچ پنج نفره‌اى نيست، مگر آنكه او ششمين آنان است و نه (رازگويانى) كمتر از آن و نه بيشتر، مگر اين‌كه او با آنهاست، هر جا كه باشند، سپس در روز قيامت آنان را به آنچه كه انجام دادند، خبر خواهد داد. همانا خداوند به هر چيزى بسيار داناست.

نکته ها

«تَرَ» از «رؤيت» به معناى ديدن است كه گاهى به معناى فهميدن نيز بكار مى‌رود و در اينجا اين معنا مراد است.

«نَجْوى‌» از «نجوة» به معناى مكان بلندى است كه از ساير قسمت‌هاى زمين جداست. از آنجا كه سخن در گوشى، در واقع جدا كردن طرف از ديگران است و يا چنان آهسته بيان مى‌شود كه سايرين از آن آگاه نمى‌شوند و يا به خاطر اين‌كه محتواى سخنانى كه گفته مى‌شود، وسيله دور شدن شنونده از خطر مى‌باشد، به آن «نجوا» گفته مى‌شود.

همچنين نجوا شامل جلسات مخفيانه‌اى مى‌شود كه افراد مجرم و خلاف كار، به دور از چشم ديگران تشكيل مى‌دهند و آهسته و بدون كوچك‌ترين سر و صدايى سخن مى‌گويند به گمان اين‌كه كسى آنها را نمى‌بيند و سخنشان را نمى‌شنود.

قرآن، درباره علم خداوند به اسرار و نجواى مردم، چندين بار سخن به ميان آورده است، از جمله: آيه 78 سوره توبه‌ «أَ لَمْ يَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ سِرَّهُمْ وَ نَجْواهُمْ وَ أَنَّ اللَّهَ عَلَّامُ الْغُيُوبِ» و آيه 80 سوره زخرف‌ «أَمْ يَحْسَبُونَ أَنَّا لا نَسْمَعُ سِرَّهُمْ وَ نَجْواهُمْ بَلى‌ وَ رُسُلُنا لَدَيْهِمْ يَكْتُبُونَ»

جلد 9 - صفحه 509

در اين آيه و آيه قبل، ده بار به علم خداوند اشاره شده و آغاز و پايان اين آيه، با علم الهى است. يَعْلَمُ‌ ... عَلِيمٌ‌

با نگاهى به آيات قبل، به خصوصيات علم الهى پى‌مى‌بريم.

علم او به تمام جزئيات است. «هُوَ رابِعُهُمْ‌، هُوَ سادِسُهُمْ»

علم او دقيق است. «أَحْصاهُ اللَّهُ»

علم او حضورى است. «عَلى‌ كُلِّ شَيْ‌ءٍ شَهِيدٌ»

به علم او غبار نسيان نمى‌نشيند. «أَحْصاهُ اللَّهُ وَ نَسُوهُ»

به واسطه علم او ديگران از اعمال فراموش شده خود با خبر مى‌شوند. نَسُوهُ‌ ... يُنَبِّئُهُمْ‌

احاطه علمى خدا به همه هستى هميشگى و ازلى است. «هُوَ مَعَهُمْ أَيْنَ ما كانُوا»

علم دارد، ولى معمولًا در دنيا كسى را رسوا نمى‌كند. «يُنَبِّئُهُمْ بِما عَمِلُوا يَوْمَ الْقِيامَةِ»

علم او دائمى است نه موسمى. «يَعْلَمُ‌، عَلِيمٌ»

عمل او به آسمان‌ها و زمين، يكسان است. «يَعْلَمُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ»

پیام ها

1- نگاهى كه به دانستن و فهميدن حق نيانجامد، قابل توبيخ است. أَ لَمْ تَرَ ...

2- آسمان و زمين، بزرگ و كوچك، آشكار و پنهان، همه در برابر علم خداوند يكسان است. يَعْلَمُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ‌ ... هُوَ رابِعُهُمْ‌ ... هُوَ مَعَهُمْ‌

3- تعدّد افراد و تنوّع سخنان آنان، در علم خداوند تأثيرى نداشته و خداوند به همه آنها و سخنانشان آگاه است. «لا أَدْنى‌ مِنْ ذلِكَ وَ لا أَكْثَرَ»

4- چون وجود خداوند نامحدود است، پس هر جا كه باشيم او همراه ما است.

«هُوَ مَعَهُمْ أَيْنَ ما كانُوا»

5- مكان و زمان در علم خداوند اثرى نداشته و او به همه چيز آگاه است. «هُوَ مَعَهُمْ أَيْنَ ما كانُوا»

6- در قيامت، خبر دهنده، خود شاهد بوده است. «شَهِيدٌ، عَلِيمٌ‌، يُنَبِّئُهُمْ»

تفسير نور(10جلدى)، ج‌9، ص: 510

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ ما يَكُونُ مِنْ نَجْوى‌ ثَلاثَةٍ إِلاَّ هُوَ رابِعُهُمْ وَ لا خَمْسَةٍ إِلاَّ هُوَ سادِسُهُمْ وَ لا أَدْنى‌ مِنْ ذلِكَ وَ لا أَكْثَرَ إِلاَّ هُوَ مَعَهُمْ أَيْنَ ما كانُوا ثُمَّ يُنَبِّئُهُمْ بِما عَمِلُوا يَوْمَ الْقِيامَةِ إِنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْ‌ءٍ عَلِيمٌ «7»

جلد 13 - صفحه 62

شأن نزول: روزى ربيعه و حبيب برادر او و صفوان مكالمه مى‌كردند، يكى گفت: آيا خدا مى‌داند آنچه ما مى‌گوئيم؟ ديگرى گفت: بعضى را مى‌داند و بعضى را نه. سومى گفت: اگر بعضى را مى‌داند، همه را مى‌داند، زيرا مانعى ندارد از دانستن، چه عالم بالذات است و علم او موقوف نيست به سببى دون سببى، پس همه معلوم او خواهد بود؛ آيه شريفه نازل شد.

أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ‌: «استفهام تقريرى است»، آيا ندانستى، يعنى البته دانستى آن را كه خداى تعالى، يَعْلَمُ ما فِي السَّماواتِ‌: مى‌داند آنچه در آسمانهاست از ملائكه و نجوم و ارواح مطهره و غير آن، وَ ما فِي الْأَرْضِ‌: و آنچه در زمين از معدنيات و نباتات و حيوانات و ساير جمادات. نزد بعضى معنى آنكه: آيا نظر نمى‌كنى به دلالات مرئيه از صنايع و بدايع خلقت او، كه دالند بر آنكه ذات الهى عالم است به جميع معلومات. ما يَكُونُ مِنْ نَجْوى‌ ثَلاثَةٍ: نباشد، يعنى واقع نشود از راز گفتن سه نفر، إِلَّا هُوَ رابِعُهُمْ‌: مگر كه خداى تعالى، چهارمى ايشان است در حاضر و عالم به آن راز، يا واقع نشود از راز اهل راز كه سه كس باشند مگر كه خدا چهارم ايشان است، يعنى ايشان را چهار گردانيده از حيثيت آنكه رفيق آنها و مطلع بر سخن آنان و احوال ايشان است. وَ لا خَمْسَةٍ: و نه راز گفتن پنج نفر، إِلَّا هُوَ سادِسُهُمْ‌: مگر آنكه خدا ششمى آنها است، يعنى به دانش و بينش خود بر آن نجوى، ايشان را شش ساخته است. وَ لا أَدْنى‌ مِنْ ذلِكَ‌: و نه كمتر از سه عدد، وَ لا أَكْثَرَ إِلَّا هُوَ مَعَهُمْ‌: و نه بيشتر از پنج تن، مگر آنكه او با ايشان است، يعنى به علم خود به آن چيزى كه در ميان ايشان جارى مى‌شود، أَيْنَ ما كانُوا: هر جا كه باشند، خواه در اقطار آسمانها، و خواه در نواحى زمين، زيرا علم الهى به اشياء، قرب مكانى نيست تا به اختلاف امكنه، تفاوت كند.

ثُمَّ يُنَبِّئُهُمْ بِما عَمِلُوا: پس آگاه سازد ايشان را به جزاى آنچه كرده‌اند در دنيا، يَوْمَ الْقِيامَةِ: در روز قيامت به جهت تفضيح و رسوائى آنها، و تقرير آنچه مستحق آنند از جزاى اعمال. إِنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْ‌ءٍ عَلِيمٌ‌: بدرستى كه‌

جلد 13 - صفحه 63

خداى تعالى بر همه چيز از گفتار و كردار داناست.

تفسير برهان- از حضرت موسى بن جعفر عليهما السّلام: قال انّ اللّه تبارك و تعالى كان لم يزل بلا زمان و لا مكان و هو الآن كما كان لا يخلو منه مكان و لا يشتغل به مكان و لا يكون من نجوى ثلثة الّا هو رابعهم و لا خمسة الّا هو سادسهم و لا ادنى من ذلك و لا اكثر الّا هو معهم اينما كانوا. «1» فرمود: بدرستى كه خداى تعالى هميشه باشد بدون زمان و مكان، و ذات اقدس الآن چنان است كه بوده، يعنى عوارضات جسميّت مانند زمان و مكان بر او طارى نگردد، خالى نيست از او مكانى، و مكانى ندارد، بعد آيه را تلاوت فرمود.

تتمّه: ضرورى دين و مذهب است كه خداوند تبارك و تعالى در ازل، عالم است به هر معلومى، و تغيير در علم او نيست؛ و علم او به اشياء، پيش از وجود آنها، و بعد از وجود، تفاوت ندارد، و در ازل مى‌دانسته آنچه در أبد الآباد بهم رسد، و جميع اشياء مانند ذرات هوا و قطرات دريا و عدد مثقال كوهها و برگ درختان و ريگ بيابان و نفس كشيدن هرذى روحى، نزد علم او هويدا، و منكشف؛ و در ازل، عالم است به همه اشياء، چه كلى و چه جزئى، چه نهانى چه آشكارا، چه معدوم چه موجود، يعنى فرق نيست در نزد او بين موجود و بين معدوم در صحت تعلق علم به او.

(آية 8)


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


يَوْمَ يَبْعَثُهُمُ اللَّهُ جَمِيعاً فَيُنَبِّئُهُمْ بِما عَمِلُوا أَحْصاهُ اللَّهُ وَ نَسُوهُ وَ اللَّهُ عَلى‌ كُلِّ شَيْ‌ءٍ شَهِيدٌ «6» أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ ما يَكُونُ مِنْ نَجْوى‌ ثَلاثَةٍ إِلاَّ هُوَ رابِعُهُمْ وَ لا خَمْسَةٍ إِلاَّ هُوَ سادِسُهُمْ وَ لا أَدْنى‌ مِنْ ذلِكَ وَ لا أَكْثَرَ إِلاَّ هُوَ مَعَهُمْ أَيْنَ ما كانُوا ثُمَّ يُنَبِّئُهُمْ بِما عَمِلُوا يَوْمَ الْقِيامَةِ إِنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْ‌ءٍ عَلِيمٌ «7» أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ نُهُوا عَنِ النَّجْوى‌ ثُمَّ يَعُودُونَ لِما نُهُوا عَنْهُ وَ يَتَناجَوْنَ بِالْإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ وَ مَعْصِيَةِ الرَّسُولِ وَ إِذا جاؤُكَ حَيَّوْكَ بِما لَمْ يُحَيِّكَ بِهِ اللَّهُ وَ يَقُولُونَ فِي أَنْفُسِهِمْ لَوْ لا يُعَذِّبُنَا اللَّهُ بِما نَقُولُ حَسْبُهُمْ جَهَنَّمُ يَصْلَوْنَها فَبِئْسَ الْمَصِيرُ «8» يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا تَناجَيْتُمْ فَلا تَتَناجَوْا بِالْإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ وَ مَعْصِيَةِ الرَّسُولِ وَ تَناجَوْا بِالْبِرِّ وَ التَّقْوى‌ وَ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ «9» إِنَّمَا النَّجْوى‌ مِنَ الشَّيْطانِ لِيَحْزُنَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ لَيْسَ بِضارِّهِمْ شَيْئاً إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ عَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ «10»

ترجمه‌

روز كه برمى‌انگيزاند خدا آنها را همگى پس خبر ميدهد آنان را بآنچه كردند تعداد و ضبط نمود آنرا خدا و فراموش كردند آنها آنرا و خدا بر همه چيز ناظر و آگاه است‌

آيا ندانستى كه خدا ميداند آنچه را كه در آسمان‌ها و آنچه در زمين است نمى‌باشد هيچ گفتگوى نهانى سه نفر مگر آنكه او چهارمى آنها است و نه پنج نفر مگر آنكه او ششمى آنها است و نه كمتر از اين و نه بيشتر مگر آنكه او با آنها است هر جا كه باشند پس خبر ميدهد آنان را بآنچه كردند روز رستخيز همانا خدا بهمه چيز دانا است‌

آيا نظر ننمودى بآنانكه نهى شدند از گفتگوى نهانى پس باز ميگردند بآنچه نهى شدند از آن و راز گوئى ميكنند بگناه و دشمنى و نافرمانى پيغمبر و چون آيند نزد تو تحيّت گويند بتو بچيزى كه‌

جلد 5 صفحه 160

تحيّت نگفت ترا بآن خداوند و ميگويند در ميان خودشان چرا عذاب نميكند ما را خدا بآنچه ميگوئيم كافيست براى آنها جهنّم وارد مى‌شوند در آن پس بد جاى بازگشتى است‌

اى كسانى كه ايمان آورديد وقتى كه گفتگوى نهانى ميكنيد پس گفتگوى نهانى نكنيد بگناه و نافرمانى پيغمبر و گفتگوى نهانى كنيد به نيكى و پرهيزكارى و بترسيد از خداوندى كه بسوى او محشور خواهيد شد

جز اين نيست كه گفتگوى نهانى از شيطانست تا غمگين شوند آنان كه ايمان آوردند و نيست زيان رساننده بايشان چيزى مگر باذن خدا و بر خدا بايد توكّل كنند مؤمنان.

تفسير

خداوند متعال در آيات سابقه اخيرا وعده عذاب بكفّار داد و در اين آيات وقت آن را بيان فرموده كه روز قيامت است و آن روزى است كه خداوند تمام مردم را زنده و از قبور بيرون ميآورد و در صحراى محشر جمع ميفرمايد پس خبر ميدهد بآنها از اعمال خوب و بدشان كه خدا آنها را بشمار درآورده باحاطه علميّه خود بعدد آنها و ثبت و ضبط فرموده در نامه اعمال بندگان و آنها براى زيادى اعمال يا بى‌اعتنائى بآن فراموش نمودند آنها را ولى خدا بر هر چيز ناظر و حاضر و گواه و آگاه است آيا نمى‌بينى و نميدانى تو اى پيغمبر و يا اى انسان خردمند و اقرار نميكنى كه خدا ميداند آنچه را در آسمانها و زمين است چون خطاب ظاهرا به پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و باطنا بعموم خلق و استفهام براى اخذ اقرار از آنها است و براى توضيح احاطه علميّه خود بجزئيات اعمال و احوال بندگان ميفرمايد هيچ رازگوئى و گفتگوى محرمانه سه نفرى نيست مگر آن كه خدا چهارم آنها است در علم و اطّلاع بخصوصيّات آن گفتگو چون با او اهل آن راز چهار نفر مى‌شوند و بعضى گفته‌اند نجوى آنست كه ميان سه نفر باشد و سرّ آنست كه ميان دو نفر باشد ولى ظاهرا كليّت ندارد بلكه غالبا آن بر سه نفر ببالا اطلاق مى‌شود و همچنين هيچ نجواى چهار نفرى نيست مگر آنكه خداوند بهمان معنى پنجم آنها است و همچنين هيچ نجواى كمتر از عدد مذكور و بيشتر از آن نيست مگر آنكه خداوند با آنها است بهمان معنى هر جا كه باشند و اين شاهد است بر آن كه اختصاص بسه نفر ندارد پس روز قيامت خبر ميدهد اصحاب نجوى را

جلد 5 صفحه 161

بصحبت‌هاى محرمانه آنها براى جزا دادن بر آن و در ذيل آيه اشاره شده بجهت بودن خدا با آنها كه آن عالم بودن او است بتمام اشياء و اقوال و احوال آشكار و پنهان و در روايات ائمه اطهار باين معنى تصريح شده كه جهت بودن خداوند يكى از اهل نجوى و با آنها هر جا باشند احاطه علمى و شهود خارجى است نه بودن او در عداد آنها و يكى از آنان بذات مقدّس خود چون اگر چنين باشد محدوديّت ذاتى و احتواء خارجى كه از لوازم و خواص جسم است براى خداوند لازم ميآيد كه منزّه است ذات اقدسش از آن و هر چه موجب فقر و احتياج باشد بمكان و زمان و علّت و امثال آن در كافى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه نازل شد اين آيه در حق فلان و فلان و ابو عبيده جرّاح و عبد الرّحمن بن عوف و سالم مولى ابو حذيفه و مغيرة ابن شعبه وقتى كه نوشتند نوشته‌ئى بين خودشان و معاهده نمودند كه بعد از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نگذارند خلافت در بنى هاشم باشد و قمّى ره نيز اين معنى را نقل نموده و راجع بآيه بعد در مجمع از ابن عباس ره نقل نموده كه يهود و منافقين با هم نجوى مى‌كردند و باهل ايمان نظر مينمودند و بهم چشمك ميزدند و ايشان تصوّر مى‌كردند خبر قتل يا مصيبت وارده بر كسانشان كه بجنگ رفته‌اند بآنها رسيده و محزون مى‌شدند و پس از چندى از اين معنى به پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم شكايت نمودند و حضرت آنها را منع فرمود و ممتنع نشدند و اين عمل را تكرار كردند لذا خداوند ميفرمايد به پيغمبر خود آيا نديدى كسانى را كه نهى شدند از گفتگوى نهانى و منتهى نشدند و عود مى‌كنند بآن عمل نهى شده و گفتگو ميكنند سرّا بگناه كه آزار اهل ايمان باشد و بدشمنى با ايشان كه ميخواستند مشوّش و محزون كنند آنان را و بنافرمانى پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم در ارتكاب و عود بعملى كه آن حضرت نهى فرموده از آن يا توصيه‌اى كه بيكديگر مى‌كردند در ترك اطاعت او و بدتر از همه آن كه وقتى ميآمدند خدمت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم مى‌گفتند السّام عليك يا ميگفتند انعم صباحا و انعم مساء كه تحيّت زمان جاهليّت است بجاى السّلام عليك كه تحيّت اسلام است و خداوند فرموده و سلام على عباده الّذين اصطفى چون سام در لغت آنها بمعناى مرگ بود يا از آن باد سام را اراده مى‌كردند و پيغمبر (ص) جواب ميفرمود و عليك يا و عليكم‌

جلد 5 صفحه 162

چنانچه قمّى ره و غيره نقل نموده‌اند و پيش خودشان با يكديگر ميگفتند اگر محمّد پيغمبر است چرا ما را براى اين كارها عذاب نميكند لذا خدا فرموده عذاب آخرت كافى است براى آنها و بد است آن مرجع و مصير و مئال و عقوبت و نكال آن بمراتب اشدّ از عقوبات دنيوى است و بعد از اين خداوند اهل ايمان را از اين قبيل نجوى نهى فرموده و مقرّر داشته كه نجوى بايد بخير و صلاح اهل ايمان و پرهيز از مخالفت خدا و پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم باشد با اشاره بآن كه روز حشر خداوند اهل نفاق و نجواى ممنوع را مجازات خواهد فرمود و در آيه اخيره گوشزد فرموده كه نجواى كفّار و منافقين از وساوس شيطان و باغواء آن ملعون است براى آن كه اهل ايمان محزون و پريشان خاطر گردند و تا خدا نخواهد آن عمل شيطان يا آن نجواى پيروان او ضررى باهل ايمان وارد نميسازد و تكليف ايشان توكّل و اعتماد بحفظ الهى است در اين امر و ساير امور و قمّى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه مراد از شيطان دوّمى است و در مجمع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نقل نموده كه اگر شما سه نفر مصاحب و با يكديگر باشيد نبايد دو نفرى نجوى كنيد چون اين موجب حزن آن يك نفر مى‌شود و بعضى گفته‌اند مراد از نجوى در اين آيه خوابهاى شيطانى است كه موجب حزن و پريشانى خاطر گردد و قمّى ره از امام صادق عليه السّلام در سبب نزول اين آيه خواب مفصّلى از اين قبيل از حضرت زهرا (ع) نقل نموده با تأديب پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم آن شيطان خاص را كه موجب اين خواب شده بود و دستور علاج آن بآنكه خواب بيننده بگويد اعوذ بما عاذت به ملائكة اللّه المقرّبون و انبياء اللّه المرسلون و عباده الصّالحون من شرّ ما رأيت في رؤياى و بخواند سوره حمد و معوّذتين و قل هو اللّه احد را و آب دهان افكند سه مرتبه بجانب چپ خود كه مأمون از ضرر آن خواهد بود و در كافى از آن حضرت نقل نموده در علاج اين قبيل خوابها كه بعد از ديدن چنين خوابى از آن پهلو كه خوابيده بپهلوى ديگر شود و اين آيه را تلاوت نمايد تا باذن اللّه و بگويد عذت بما عاذت به ملائكة اللّه المقرّبون و انبيائه المرسلون و عباده الصّالحون من شرّ ما رأيت و من شرّ الشّيطان الرّجيم و بنظر حقير اين معنى از بطون است كه با ظواهر منافاتى ندارد و اللّه اعلم.

جلد 5 صفحه 163

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


أَ لَم‌ تَرَ أَن‌َّ اللّه‌َ يَعلَم‌ُ ما فِي‌ السَّماوات‌ِ وَ ما فِي‌ الأَرض‌ِ ما يَكُون‌ُ مِن‌ نَجوي‌ ثَلاثَةٍ إِلاّ هُوَ رابِعُهُم‌ وَ لا خَمسَةٍ إِلاّ هُوَ سادِسُهُم‌ وَ لا أَدني‌ مِن‌ ذلِك‌َ وَ لا أَكثَرَ إِلاّ هُوَ مَعَهُم‌ أَين‌َ ما كانُوا ثُم‌َّ يُنَبِّئُهُم‌ بِما عَمِلُوا يَوم‌َ القِيامَةِ إِن‌َّ اللّه‌َ بِكُل‌ِّ شَي‌ءٍ عَلِيم‌ٌ «7»

آيا نمي‌بيني‌ اينكه‌ خداي‌ متعال‌ مي‌داند آنچه‌ ‌در‌ آسمان‌ها ‌است‌ و آنچه‌ ‌در‌ زمين‌ ‌است‌ نمي‌باشد ‌از‌ نجوي‌ سه‌ نفر مگر اينكه‌ ‌خدا‌ چهارمي‌ ‌آنها‌ ‌است‌ و نه‌ پنج‌ نفر مگر اينكه‌ ‌او‌ ششمي‌ ‌آنها‌ ‌است‌ و نه‌ كمتر ‌از‌ سه‌ نفر و نه‌ زيادتر ‌از‌ پنج‌ مگر اينكه‌ ‌او‌ ‌با‌ ‌آنها‌ ‌است‌ ‌هر‌ كجا باشند سپس‌ خبر مي‌دهد ‌آنها‌ ‌را‌ ‌به‌ آنچه‌ عمل‌ كردند روز قيامت‌ محققا خداي‌ متعال‌ ‌به‌ ‌هر‌ چيزي‌ عالم‌ ‌است‌.

أَ لَم‌ تَرَ مراد رؤيت‌ ‌به‌ چشم‌ نيست‌ زيرا علم‌ ديدني‌ نيست‌ آنچه‌ قابل‌ رؤيت‌ ‌است‌ جسم‌ ‌است‌ بلكه‌ مراد رؤيت‌ قلب‌ ‌است‌ ‌که‌ درك‌ ‌باشد‌ ‌که‌ ‌از‌ روي‌ مدرك‌ و دليل‌ و برهان‌ معرفت‌ پيدا كند و سر اينكه‌ خطاب‌ ‌به‌ پيغمبر ‌است‌ و نفرمود «الم‌ يروا» ‌براي‌ اينست‌ ‌که‌ ‌آنها‌ همچه‌ معرفتي‌ نداشتند و خيال‌ مي‌كردند ‌که‌ ‌خدا‌ خبر ‌از‌ نجواي‌ ‌آنها‌ ندارد.

أَن‌َّ اللّه‌َ يَعلَم‌ُ ما فِي‌ السَّماوات‌ِ ‌از‌ ملائكه‌ و خصوصيات‌ ‌هر‌ يك‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ كرات‌ سماويه‌ و سدرة المنتهي‌ و جنة المأوي‌ و بيت‌ المعمور و لوح‌ و قلم‌ و عرش‌ و كرسي‌

جلد 16 - صفحه 452

و آنچه‌ ‌در‌ عالم‌ بالا ‌است‌.

وَ ما فِي‌ الأَرض‌ِ ‌از‌ جن‌ و انس‌ و انواع‌ حيوانات‌ و اشجار و اوراق‌ و معادن‌ و بحار و حبوب‌ و نباتات‌ و آنچه‌ ‌در‌ تخوم‌ ارض‌ و قعر دريا ‌است‌.

ما يَكُون‌ُ مِن‌ نَجوي‌ ثَلاثَةٍ إِلّا هُوَ رابِعُهُم‌ بلكه‌ قبل‌ ‌از‌ نجواي‌ ‌آنها‌ ‌از‌ ازل‌ مي‌دانست‌ چيزي‌ ‌بر‌ علم‌ ‌او‌ افزوده‌ نمي‌شود و چيزي‌ ‌بر‌ ‌او‌ مخفي‌ نمي‌گردد.

إِن‌َّ اللّه‌َ لا يَخفي‌ عَلَيه‌ِ شَي‌ءٌ فِي‌ الأَرض‌ِ وَ لا فِي‌ السَّماءِ آل‌ عمران‌ آيه 4 وَ ما يَخفي‌ عَلَي‌ اللّه‌ِ مِن‌ شَي‌ءٍ فِي‌ الأَرض‌ِ وَ لا فِي‌ السَّماءِ ابراهيم‌ 41 لا يَخفي‌ عَلَي‌ اللّه‌ِ مِنهُم‌ شَي‌ءٌ مؤمن‌ آيه 16 إِنَّه‌ُ يَعلَم‌ُ الجَهرَ وَ ما يَخفي‌ الا ‌علي‌ آيه 7 وَ لا خَمسَةٍ إِلّا هُوَ سادِسُهُم‌ كم‌ و بيش‌ ندارد ‌بر‌ خداي‌ متعال‌، نجوي‌ ‌براي‌ اينست‌ ‌که‌ ‌بر‌ ديگران‌ مخفي‌ دارند لكن‌ خبر ندارند ‌که‌ خداوند ‌آنها‌ ‌را‌ ‌هم‌ ‌با‌ خبر مي‌كند قَد نَبَّأَنَا اللّه‌ُ مِن‌ أَخبارِكُم‌ توبه‌ آيه 95 وَ لا أَدني‌ مِن‌ ذلِك‌َ ‌که‌ دو نفر ‌با‌ ‌هم‌ نجوي‌ كنند.

وَ لا أَكثَرَ ‌که‌ جماعتي‌ مخفيانه‌ كمسيون‌ كنند مثل‌ دار الندوه‌ و سقيفه بني‌ ساعده‌ و اشباه‌ اينها.

إِلّا هُوَ مَعَهُم‌ ‌خدا‌ حاضر و ناظر ‌است‌.

أَين‌َ ما كانُوا و ‌لو‌ ‌در‌ بيت‌ مخدع‌ صندوقخانه‌ ‌ يا ‌ زير زمين‌ ‌ يا ‌ ‌در‌ غار ‌هر‌ كجا ‌باشد‌.

ثُم‌َّ يُنَبِّئُهُم‌ ‌به‌ تمام‌ خصوصيات‌.

بِما عَمِلُوا يَوم‌َ القِيامَةِ موقعي‌ ‌که‌ نامه عمل‌ بدست‌ ‌آنها‌ داده‌ مي‌شود و السنه‌ و ايادي‌ و ارجل‌ و جلود ‌خود‌ ‌آنها‌ شهادت‌ مي‌دهند إِن‌َّ اللّه‌َ بِكُل‌ِّ شَي‌ءٍ عَلِيم‌ٌ ازلا و ابدا سرا و جهرا.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 7)- سپس برای تأکید بر حضور خداوند در همه جا و آگاهی او بر همه چیز سخن را به مسأله «نجوی» (گفتگوهای در گوشی) می‌کشد، می‌فرماید: «آیا نمی‌دانی که خداوند آنچه را در آسمانها و آنچه در زمین است می‌داند» (أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ یَعْلَمُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ).

سپس می‌افزاید: «هیچ گاه سه نفر با هم نجوا نمی‌کنند مگر این که خداوند چهارمین آنهاست، و هیچ گاه پنج نفر با هم نجوا نمی‌کنند مگر این که خداوند ششمین آنهاست» (ما یَکُونُ مِنْ نَجْوی ثَلاثَةٍ إِلَّا هُوَ رابِعُهُمْ وَ لا خَمْسَةٍ إِلَّا هُوَ سادِسُهُمْ).

«و نه تعدادی کمتر و نه بیشتر از آن، مگر این که او همراه آنهاست هر جا که باشند» (وَ لا أَدْنی مِنْ ذلِکَ وَ لا أَکْثَرَ إِلَّا هُوَ مَعَهُمْ أَیْنَ ما کانُوا).

«سپس روز قیامت آنها را از اعمالشان آگاه می‌سازد چرا که خداوند به هر

ج5، ص122

چیزی داناست» (ثُمَّ یُنَبِّئُهُمْ بِما عَمِلُوا یَوْمَ الْقِیامَةِ إِنَّ اللَّهَ بِکُلِّ شَیْ‌ءٍ عَلِیمٌ).

منظور از این که خداوند چهارمین یا ششمین آنهاست این است که او در همه جا حاضر و ناظر و از همه چیز آگاه است، و گر نه ذات پاکش نه مکان دارد و نه هرگز توصیف به اعداد می‌شود، بلکه شبیه و نظیر و مثل و مانند ندارد.

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج11، ص60
  2. البرهان فی تفسیر القرآن.

منابع